سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)

ساخت وبلاگ
درنگی از ربابه نوندکتر رویامشاورخانواده وازدواج ، مشاور مدرسه ، دبیر ، محقق مسائل زنان ومردان ، یه زنِ منطقی و واقع گرا که عاشق مطالعه فلسفه اگزیستانسیالیسمه مردان برخلاف زنان، صادقانه سخن می‌گویند، لکنت زبان ندارند و درباره آن چه شنیده‌اند وراجی نمی‌کنند.دکتر رویادر این فرمایشبه مقایسه زنان و نران انتزاعی می پردازدوولی تعریف مفاهیمی را که در این مقایسه به کار می برد، نمی داند.این عیب مشترک بخش اعظم سکنه جنقوری است.زنان در قاموس دکتر رویاصداقت ندارند،لکنت زبان دارند،واهل وراجی اند.در مقایسه با زنان،نران تحفه نطنز،افراد صادقی اند، فاقد لکنت زبانند و بری از وراجی اند.ما یک روز پای منبر سیدعلی (مرد مردان جنقوری) نشستیم.پس از یک ساعت پامنبری بودندریافتیم که موعظه سید علی فاقد اندیشه به درد بخوری بوده است.یعنیوراجی محض بوده است.روشنفکران جنقوریوقتی می خواهند راجع به مسئله ای ابراز نظر کنند،یک اسعت روده درازی توخالی و چه بسا تکراری می کنند.یعنیخرافه ای را بارها در فرم های مختلف تکرار می کنند.یعنیاهل وراجی اند و نه اهل خوداندیشی.هنر و شق القمر خیلی از روشنفکران و سیاستمدارانازبر کردن خرافات این و آن و تحویل دادن اسکولاستیکی آنها به همنوعان است.مگر این وراجی نیست.۹۹ درصد نقدهای ادبی و هنری این جماعتچیزی جز وراجی نیست.اینهمه قصیده یک میلیون بیتی که نران جنقوری در طول تاریخ سروده اند،مگر متشکل از افکارند؟مگر وراجی توخالی و تکراری نیستند؟بشریتبر سر دو راهی زیر ایستاده است:یا فراگیری مشقتبار تعریف مفاهیم و تمرین تفکر مفهومی (مارکسیسم)ویا پرت و پلابافی. نران و زنان مورد نظر دکاترنران و زنان دور و بر خودش هستند.صفات و مشخصات این نران و زنان را نمی توان تعمیم داد وهمه را شبیه آنان محسوب سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 69 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 5:57

هیئت تحریریه کلکتیوبرگردان شین میم شین۱ تعمید جوانان به تأسیسات جامعتی در جمهوری آلمان دموکراتیک برای حمایت از آموزش و پرورش سیاسی ـ ایده ئولوژیکی و تربیت جوانان در کلاس هشتم اطلاق می شد.۲ تعمید جوانان بر مبنای قانون اساسی سوسیالیستی و قانون جوانان جمهوری آلمان دموکراتیک صورت می گرفت.۳ در تعمید جوانان، کلیه دختران و پسران ۱۴ ساله می توانستند شرکت داشته باشند.۴ شرکت در تعمید جوانان، داوطلبانه بوده است.۵ تعمید جوانان با سنتی از سنن طبقه کارگر المان و توسعه فراتر آن در پیوند بوده است.۶ در کانون تعمید جوانان، سوگندی قرار دارد که جوانان در جشن تعمید بر زبان می رانند.۷ محتوای سوگند جوانان در جشن تعمید جوانان از نکات زیر تشکیل می یابد:الف سوگند به برسمیت شناسی میهن سوسیالیستیب سوگند به برسمیت شناسی دوستی با اتحاد جماهیر شورویپ سوگند به برسمیت شناسی انترناسیونالیسم (خواهری ـ برادری بین المللی) پرولتری۸ در تدارک مراسم سوگند در جشن تعمید جوانان، اقدامات همه جانبه، جالب و پویای جوانان، تحت رهبری اکتیو و خود مسئول شخصیت های متعالی از کلیه عرصه های حیات جامعتی و قبل از همه از طبقه کارگر و از امور آموزشی ـ پرورشی سوسیالیستی، از کلکتیو جوانان به لحاظ سیاسی سازمان یافته عضو سازمان جوانان آزاد آلمان (اف دی ید) صورت می گرفتند.۹ کل کار سیاسی ـ ایده ئولوژیکی در روند تدارک تعمید جوانان به طور ارگانیک در روند واحد آموزش و پرورش و تربیت سوسیالیستی جوانان مدارس تنظیم می شد.۱۰ حامل تعمید جوانان زحمتکشان تحت رهبری طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن بوده است.۱۱ تدارک تعمید جوانان بنا بر مصوبات مربوط به جوانان صورت می گرفت.۱۲ در تعمید جوانان کل سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 5:57

شین میم شین بوستانباب سومدر عشق و مستی و شومقدمهبخش اول(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!۱خوشا وقت شوریدگان غمشاگر زخم بینند و گر مرهمشمعنی تحت اللفظی:مشخصه عاشق جماعت،شوریده بودن از غم معشوق است.فرق هم نمی کند که معشوق به آنان زخم بزند و یا بر زخمشان مرهم بنهد.حافظطبیب عشق، مسیحادم است و مشفق، لیکچو درد در تو نـبیند کـه را دوا بـکـند؟ معنی تحت اللفظی:طبیب عشق،طبیب چیره دستی است.مشکل او این است که قادر به دیدن درد نیست.حافظدر این بیت غزل، به تخریب دیالک تیک درمان و درد و دیالک تیک طبیب و بیمار می پردازد، که از فرم های تعمیم دیالک تیک وسیله و هدف اند.بدین طریقدرد عشق، درد بی درمانی تلقی می شودوطبیب عشق، طبیب بی لیاقتی.حافظگفتـم:«صنـم پرست مشو با صمد نشین.»گفتا:«به کوی عشق، هم این و هم آن کنند.»حافظ در این بیت غزل، به شیوه یکسان انگاری وسعت بیشتری می بخشد و دیالک تیک صمد و صنم را تار و مار می سازد که یکی از فرم های توسعه و تعمیم دیالک تیک خیر و شر است.بدین طریق فرقی میان خداپرستی و بت پرستی نمی ماند، حق و باطل یکی می نمایند.کسانی که حافظ را آزاد اندیش نامیده اند، فریب این لفاظی های او را خورده اند.ادامه دارد. + نوشته شده در دوشنبه سی ام بهمن ۱۴۰۲ ساعت 11:54 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 5:57

ویرایش و تحلیل ازفریدون ابراهیمی﴿وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾[ البقرة: ۲۵۰]چون با جالوت و سپاهش رو به رو شدند، گفتند: اى پروردگار ما، بر ما شكيبايى ببار و ما را ثابت‌قدم گردان و بر كافران پيروز ساز.کریم در این آیه، بر ضعف فیزیکی مؤمنین کمشمار با قوت فکری آنان غلبه می کند.بر کمیت فیزیکی (مادی) ناچیز مؤمنین با کیفیت فکری (پسیکولوژیکی و عقیدتی) غلبه می کند.چنین چیزی توهمی بیش نیست.اولابه این دلیل که در دیالک تیک مادی و روحی (فیزیکی و فکری)، نقش تعیین کننده از آن مادی (فیزیکی) است.ثانیادر دیالک کمیت و کیفیت، کیفیت توان خود را از کمیت می گیرد.با ۷۲ نفر نمی توان بر ۷۲ هزار نفر غلبه کرد.حتی اگر ۷۲ نفر دلی لبریز از ایمان داشته باشند.در این آیه،می توان به جهان بینی ایدئالیستی کریم پی برد.کریمنقش تعیین کننده را در دیالک تیک مادی و روحی (فیزیکی و فکری ـ پسیکولوژیکی ـ عقیدتی) از آن روحی (فکری ـ پسیکولوژیکی ـ عقیدتی) می داند.این بدان معنی است که کریم وارونه اندیش است.گفتند: اى پروردگار ما، بر ما شكيبايى ببار و ما را ثابت‌قدم گردان و بر كافران پيروز ساز.کریممنبع و منشاء صبر و ثبات قدم و پیروزی مؤمنینرادر حمایت غیبی (ایمان به خدا) می یابدونه در سطح شعور و شناخت مؤمنین و کیفیت جهاد و تسلیحات و استراتژی و تاکتیک شان در جهاد.﴿فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْع سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 0:36

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت بیست . دوم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۷)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!۱شنیدم که مردی غم خانه خوردکه زنبور بر سقف او خانه کردمعنی تحت اللفظی:زنبورها در سقف خانه کسی (مردی) لاته ساخته بودند و او مضطرب بود.سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک خیر و شر را به شکل دیالک تیک حشرات مفید و حشرات مضر بسط و تعمیم می دهد.زنبور در تئوری بنیاد سعدی و امثالهم جزو بدبنیادان مادرزاد محسوب می شود و لذا مرد از خانه کردن اشرار (زنبوران) بر سقف خانه اش نگران است.اگر موری در کیسه گندم کسی باشد، سعدی او را دو باره به بازار گندم برخواهد گرداند، تا مور از خانه و کاشانه اش آواره نشود.در حق نیکان باید احسان کرد و در حق بدان فقط شمشیر به کار آید.سعدی(بوستان ص ۷۷)که شبلی ز حانوت گندم فروشبه ده برد، انبان گندم به دوشنگه کرد و موری در آن غله دیدکه سرگشته هر گوشه ای می دویدز رحمت بر او شب نیارست خفتبه مأوای خود بازش آورد و گفت:مروت نباشد، که این مور ریشپراکنده گردانم از جای خویش.معنی تحت اللفظی:حریفی از دکان کندم فروش یک گونی گندم می خرد و به روستای خود برد.بعد دید که در انبوهه گندم در گونی مورچه ای هست.دلش به حال مورچه غریب سوخت و ان را به لانه اش برگرداند.این حکایت سعدینه رئالیستی است و نه امکان پذیر است.هم دیدن مورچه ای در گونی گندممحال استوهمپیدا کردن لانه مورچه.این حکایت نشانگر بی خبری سعدی از عالم حشرات و حیوانات است.زنبورشناسی سعدیهمدستکمی از مورچه شناسی و سگ شناسی سعدی ندارد.زنبورنه به لحاظ مثبت و نه به لحاظ منفیفرقی با مورچه ندارد.زنبور حتی مفیدتر و صرفنظرناپذیرتر از مورچه است.یکی از فونکسیون های زنبورانتقال گرده های نر به ماده و بارآوری درختان و سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 0:36

تئوری شناخت (معرفت)پروفسور دکتر الفرد کوزینگبرگردان شین میم شین۱۹دیوید هیوم (۱۷۱۱ ـ ۱۷۷۶) فیلسوف اقتصاددان تاریخداناز نمایندگان برجسته روشنگری انگلیساز اقتصاددان ما قبل اقتصاد کلاسیکمعلم کانت از دوستان و همفکران آدام اسمیث۱ دیوید هیوم هم از همان موضع ایدئالیسم ذهنی آغاز به کار می کند.۲ به نظر هیوم نیز کلیه محتواهای ذهن و ضمیر بشری از تجربه حسی ناشی می شوند.۳ هیوم اما بر خلاف برکلی (که به نظرش همه چیز ایده اند و بس) میان افکار و یا تصورات و استنباطات (ادراکات) تفاوت قایل می شود. ۴ به نظر هیوم، استنباطات (ادراکات) عبارتند از عوامل بی واسطه و لذا نیرومند و پرنفوذ.۵ افکار و تصورات اما فقط تصاویر استنباطات هستند و لذا ضعیف و کم نفوذند.۶ کلیه افکار بر ادراکات بی واسطه مبتنی اند.۷ اگر قرار بر این باشد که مفاهیم ما حاوی معنی باشند، پس باید برای ادراکات ما شالوده ای نشان داده شود.۸ اگر انطباق مفهومی با ادراکی را نتوان نشان داد، این بدان معنی خواهد بود که مفهوم مورد نظر بی معنی و بیهوده است و واژه ی حاوی مفهوم، ترکیبی از اصوات توخالی است. (هیوم، «بررسی ئی راجع به فهم انسانی»، جلد ۲ ) ۹ این نظریه بعدها منبع تئوریکی مستقیم «تئوری معنی» و «اصل تصدیق» نئوپوزیتیویستی می شود. مراجعه کنید به پوزیتیویسم، نئوپوزیتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.نئوپوزیتیویسموپوزیتیویسمhttp://mimhadgarie.blogfa.com/post/4439۱۰ از نظرات هیوم ضرورتا این نتیجه حاصل می آید که کلیه مفاهیمی که عام را منعکس می کنند، بی معنی اند، زیرا برای عام نمی توان ادراکی را نشان داد. ۱۱ به نظر هیوم، شناخت عبارت است از پیوند دادن محتواهای ذهن و ضمیر بشری. البته این پیوند دادن سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 0:36

تئوری شناخت (معرفت)پروفسور دکتر الفرد کوزینگبرگردان شین میم شین ۱ تئوری شناخت به آموزه ای (تعلیماتی) فلسفی راجع به قانونمندی های شناخت اطلاق می شود.۲ تئوری شناخت در فلسفه، رشته مستقلی را با حوزه موضوعی نسبتا مستقلی تشکیل می دهد.(فلسفه مارکسیستیاز سه جزء زیر تشکیل می یابد:ماتریالیسم دیالک تیکیماتریالیسم تاریخیتئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستیمترجم.)۳ مسائل اصلی تئوری شناخت به شرح زیر اند: ۱ موضوع (اوبژکت) شناخت۲ منشاء شناخت۳ ماهیت شناخت۴ مبانی شناخت۵ قوای محرکه شناخت۶ مراحل شناخت۷ فرم های شناخت۸ اسالیب (متدهای) شناخت ۹ سمیوتیک۱۰ حقیقت۱۱ رابطه تئوری و پراتیک و یا دیالک تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل)۱۲ مسائل علمی و نظری (تئوریکی) مراجعه کنید به سمیوتیک، حقیقت، دیالک تیک پراتیک و تئوری سمیوتیک (علم العلائم)https://hadgarie.blogspot.com/2020/06/bhttp://mimhadgarie.blogfa.com/post/6020حقیقتhttp://mimhadgarie.blogfa.com/post/8031http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8030ادامه دارد. + نوشته شده در یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 11:18 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 3:11

میم حجری https://hadgarie.blogspot.com/2024/01/blog-post_13.html ادامه دارد. سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 3:11

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت بیست . یکم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۶)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!۱ بگفتیم در باب احسان، بسیولیکن نه شرط است با هرکسیمعنی تحت اللفظی:راجع به مفهوم احسان، کلی روده درازی کردیم.احسان به هر کسی اما روا نیست.سعدی در این بیت شعر، پس از افتادن به یاد بوبکر سعد، فرم و محتوای کلامش عوض شده و همه یاوه هایش را از نو تعریف می کند:احسان، آری، ولی نه در حق هر کسی!این را به زبان فلسفی وارد کردن نسبیت (رلاتیویته) در بحث می نامند.سعدی وقتی روی سخنش با سلاطین و یا اشراف بنده دار، فئودال و دربار است، دیگر به یاد مصطفی و امثالهم نمی افتد تا حدیثی، روایتی، خبری ذکر کند.در این جور مواقع از تئولوژی خبری نیست و سعدی ماتریالیستی تمام عیار است.ما کلام مصطفی را تکرار می کنیم:بوستان (ص ۵۷)حدیث درست، آخر از مصطفی استکه بخشایش و خیر دفع بلا ست.مصطفی هرگز نگفته، که بخشایش و خیر در حق افراد بخصوصی دفع بلا ست.اما فقط مصطفی نبوده، که از احسان بی چون و چرا و بی قید و شرط سخن گفته است.خود سعدی در همین باب بوستان می نویسد:بد و نیک را بذل کن سیم و زرکه این کسب خیر است و آن دفع شربدان را نوازش کن، ای نیکمردکه سگ پاس دارد، چو نان تو خوردغم جمله خور در هوای یکیمراعات صد کن، برای یکیدر هیچ کدام از این احکام، شرط و شروطی در کار نیست.احسان از مطلقیت بی چون و چرا برخوردار است.چه شده است؟علت این چرخش سعدی باید مخاطب او باشد که رحمة العالمین است و مردم قدرش را نمی دانند، مردم قدرناشناسی که حتی قدر شب قدر را نمی دانند.اکنون باید چک سفید برای غصب حاصل دسترنج مردم به دست رحمة العالمین داده شود، تا توده مولد و زحمتکش را به بهانه بد بودن، پوست از تن بکند.ادامه دارد سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 3:11

پروفسور دکتر گئورگ کلاوسبرگردان شین میم شین ۲۰ اصطلاح واحدی می تواند در یک تئوری، هم به مثابه اصطلاح متاتئوریکی و هم به مثابه اصطلاح متازبانی به کار رود.۲۱ به عنوان مثال، در جمله «اتیولوژی، آموزه علل بیماری ها است»، اصطلاح علت یک اصطلاح متازبانی است.۲۲ آن (علت) اما ـ همزمان ـ در اوبژکتزبان هر تئوری نیز که این اظهار نظر بدان مربوط می شود، به کار می رود.۲۳ وقتی ما می گوییم، که «علت های بیماری های سرطانی هنوز به طور کامل تحقیق نشده اند»، اینجا ما با یک جمله از اوبژکتتئوری سر و کار داریم، که در آن اصطلاح «علت» به مثابه اصطلاح اوبژکتزبانی به کار رفته است.۲۴ تئوری های علمی را می توان به دو دسته تقسیمبندی کرد:الف تئوری های تجربی ب تئوری های استقرائی.۲۵ ولی نمی توان میان آندو به طور قطعی مرزبندی کرد.(استقراء عبارت است از استخراج منفرد و خاص از عام.مثال:باران می بارد.اگر باران ببارد، سنگفرش خیس می شود.پس سنگفرش خیس است.ضد استقراء را قیاس و یا استنتاج می نامند.قیاس و استنتاج عبارت از متد علمی ئی است که در آن از منفرد و خاص، عام نتیجه گرفته می شود. مترجم)۲۶ نه تئوری های تجربی محض (ناب) وجود دارند و نه تئوری های استقرائی محض.۲۷ از سوئی تئوری هائی که تنها از قوانین تجربی تشکیل یافته اند و حاصل آزمایش و مشاهده اند و یا قوانین مربوط به تجارب حاصل از فعالیت اجتماعی و یا سیاسی که به طور علمی فرمولبندی شده اند، حاوی حداقلی از عناصر استقرائی اند و از سوی دیگر، حتی انتزاعی ترین تئوری های ریاضی ـ به طور تاریخی ـ به وسیله حلقات واسط با تجارب عملی گره خورده اند و نتیجه آنان محسوب می شوند.۲۸ مبدأ تئوری های تجربی را قوانین تجربی تشکیل می دهند، که در سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 18:49

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت بیستمبخش دوم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!۱جوی باز دارد بلائی درشتعصایی شنیدی که عوجی بکشتمعنی تحت اللفظی:پشیزی به مستمندی موجب رفع بلای بزرگی می شودوعصایی می توان به مرگ عوجی منجر شود.سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک ضرورت و تصادف را وارونه می سازد و در حقیقت تصادف را تا درجه ضرورت ارتقا می دهد:پشیزی بلاگردان تلقی می شود و عصائی به کشتن عوجی منجر می شود.آنچه سعدی در نهایت معصومیت به خورد خواننده اشعارش می دهد، می تواند بطور اتفاقی و احتمالی صورت گیرد، تصادفی باشد نه ضروری.ولی سعدی چنان وانمود می کند، که انگار از یک ضرورت بی چون و چرا سخن می گوید:پشیزی به مستمندی، همان و جلوگیری از بلائی، همان.سعدی در این بیت شعر، روی سخنش نه با توانگران، بلکه با توده مولد و زحمتکش است که خود به زحمت نان بخور و نمیر گیر می آورند.دیگر از تئوری بخور ـ بپاش خبری نیست.صحبت از جوی است که باید به گدائی داده شود.چرا؟چه شده؟مگر توانگران کریم حصبه و طاعون گرفته اند و نسل شان بر افتاده؟سعدی ظاهرا از توانگران قطع امید کرده و به همان نتیجه ای رسیده که شاعر، نویسنده و هنرمند پرولتاریا در قرن بیستم خواهد رسید و در اثر ماندگارش تحت عنوان «رمان دو هزاری» (رمان دوپولی) خواهد گفت که توانگران اصولا نمی توانند کریم باشند.کریم کسانی اند که پول خردی در جیب دارند، که بود و نبودش یکسان است و به راحتی خود را از شرش رها می کنند.یعنی به گدائی می دهند که صد بار توانگرتر از خود آنها ست.سعدی از توده مولد و زحمتکش می خواهد که نان بخور و نمیرش را میان مستمندتران تقسیم کند، تا مزاحم اشراف بنده دار، فئودال و دربار نشوند و عیش آنان را سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 18:49

ویرایش و تحلیل ازفریدون ابراهیمی﴿وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[ البقرة: ۲۲۱]زنان مشركه را تا ايمان نياورده‌اند به زنى مگيريد و كنيز مؤمنه بهتر از آزادزن مشركه است، هر چند شما را از او خوش آيد. و به مردان مشرك تا ايمان نياورده‌اند زن مؤمنه مدهيد. و بنده مؤمن بهتر از مشرك است، هر چند شما را از او خوش آيد. اينان به سوى آتش دعوت مى‌كنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آيات خود را آشكار بيان مى‌كند، باشد كه بينديشند.کریم در این آیه به طبقه بندی اعضای جامعه می پردازد:۱زنان مشركه را تا ايمان نياورده‌اند به زنى مگيريد کریم در این بخش از آیه،زنان جامعه را به دو دسته طبقه بندی می کند:الفزنان مؤمنبزنان مشرک.برای کریم مهم نیست که زن مشرک، کنیز است و یا آزاد ویا ارباب کنیزدار.مهم این است که مسلمین با زنان مشرک، ازدواج نکنند.کریم در این بخش از آیه،سوبژکتیویسم معرفتی راپیش گرفته است.از دید کریمدر دیالک تیک عقیده و طبقه، نقش تعیین کننده از آن عقیده است.یعنی تعلقات عقیدنی، اولین و تعلقات طبقاتی ثانوی اند.۲و كنيز مؤمنه بهتر از آزادزن مشركه است، هر چند شما را از او خوش آيد. کریم در این بخش از آیه، بالاجبار دیالک تیک کنبززن و آزادزن را در نظر می گیرد. چاره ای هم ندارد.دیالک تیک کنیز و آزادزن و برده و آزادمرد چیزی واقعی و عینی اس سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 18:49

ویرایش و تحلیل ازفریدون ابراهیمی﴿سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ ۗ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[ البقرة: ۲۱۱]از بنى اسرائيل بپرس كه ايشان را چه آيات روشنى داديم. هر كس كه نعمتى را كه خدا به او عنايت كرده است دگرگون سازد، بداند كه عقوبت او سخت است.کریم در این آیه، دیالک تیک تاریخی ـ مشخص رابرای شناخت مسائل به خدمت می گیرد:در آیه قبلیانتقاد کریم از کسانی بود که به نشانه های الهی ایمان نمی آورند و مرتکب فساد می شوند.اکنونکریمتجربه تاریخی ئی را که خلق یهود از سر گذرانده اند، خاطرنشان می شود تا آخر و عاقبت کسانی را نشان دهد که به نشانه های الهی بی اعتنا می مانند.کریماز تاریخی در زمان ماضی به مشخص در حال حاضر پل می زند.کریم ضمنا تجربه خلق یهود رامبنایی برای اثبات سختگیری و پیگیری عقوبتی خود به خدمت می گیرد.محتوای معرفتی ـ نظری (محتوای مربوط به تئوری شناخت) این آیهستایش انگیز است.تجربه (پراتیک)زادگاه نظریه (تئوری) است.همانطور که در تحلیل قبلی ذکرش گذشت،دیالک تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل، دانش و تجربه) یکی از مهمترین دیالک تیک ها در فلسفه مارکسیستی است. ادامه دارد. + نوشته شده در شنبه دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:19 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 17:20

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت بیستمبخش دوم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!جوانی به دانگی کرم کرده بودتمنای پیری بر آورده بودبه جرمی گرفت آسمان ناگهشفرستاد سلطان به کشتنگهشتکاپوی ترکان و غوغای عامتماشا کنان بر در و کوی و بامچو دید، اندر آشوب، درویش پیرجوان را به دست خلایق اسیربرآورد زاری که سلطان بمردجهان ماند و خوی پسندیده بردبه هم برهمی سود دست دریغشنیدند ترکان آهخته تیغپیاده به سر تا در بارگاهدویدند و بر تخت دیدند شاهجوان از میان رفت و بردند پیربه گردن بر تخت سلطان اسیروز این جانب، افتان و خیزان جوانهمی رفت بیچاره هر سو دوانیکی گفتش:«از چارسوی قصاصچه کردی که آمد به جانت خلاص؟»به گوشش فرو گفت، کای هوشمندبه جانی و دانگی رهیدم ز بندجوی باز دارد بلائی درشتعصایی شنیدی که عوجی بکشتحدیث درست، آخر از مصطفی استکه بخشایش و خیر دفع بلا ستعدو را نبینی در این بقعه پایکه بوبکر سعد است، کشور خدایبگیر، ای جهانی به روی تو شادجهانی، که شادی به روی تو بادکس از کس به دور تو باری نبردگلی در چمن جور خاری نبردتوئی سایه لطف حق بر زمینپیمبر صفت، رحمة العالمینتو را قدر اگر کس نداند، چه غمشب قدر را می ندانند هم.ادامه دارد. + نوشته شده در شنبه دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 15:56 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 17:20

میم حجری https://hadgarie.blogspot.com/2023/12/blog-post_809.html ادامه دارد. سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 17:20

میم حجریمحمد رضا شفیعی کدکنی چگونه دوست ندارم من این دیاران راکه هر شقایقش آیینه‌ای است یاران را(همه یاران کدکنی از تبار شقایق اند.) تمامِ هستیِ من در شطِ سَحَر جاری‌ستچو یاد آورم آن روشنی‌تباران را(یاران کدکنی، روشنی تباران اند.این چیزی جز تبلیغ هنری ـ ادبی راسیسم نیست.)سپیده آینه‌گردانِ روحشان باداکه روشنایِ دگر داد روزگاران را(انعکاس روح یاران کدکنی در ایینه سپیده باید تکثیر شود .چون آنان روزگاران (دوران های تاریخی) را روشنایی دیگری بخشیده اند.اینها همه دال بر تبلیغ نژاد و نژادپرستی اند.)بهارِ زخمیِ این باغ، دلکش است هنوزاگرچه نغمه به لب خشک شد هزاران را(کدکنی منتقد بند تنبانی سیستم جنقوری اسلامی است که با ترور بلبلان به بهاران زخم زده، ولی علیرغم آن جنقوری اسلامی همچنان دلکش است.) قبایِ میرغضب سبز و خنجرش سُرخ استمخور فریبِ دروغ این (این زاید است) سیاهکاران را(کدکنی با تشریح رنگ قبای میرغضبان و خنجرشاننهی از قبول دروغ اجامر جنقوری اسلامی می کند.)بهوش باش که خونریزیِ خزان کوشدکه روحِ باغ فرامُش کند بهاران را.(هدف و اماج سرکوب هزاران توسط اجامر طبقه حاکمه این است که روح جنقوری اسلامیبهاران کذایی را از یاد ببرد.این اگر انتقاد عنقلابی نیست، چیست؟)کدکنیفقر مفهومی دارد.بضاعت مفهومی او به اندازه بضاعت مفهومی سیدعلی و جنتی است.کسب و کار کدکنیدر این هزاران سالفخر فروشی الکی به تباران و بهاران و یاران و هزاران بوده است.دریغ از ذره ای فهم و فراست. کدکنیبه کی باید خودش را می فروختکه نفروخته؟ کدکنی و هر استاد دانش کاه دیگراعضای جناحی از طبقات حاکمه اندیا این جناح طبقات حاکمه در قدرت استویا در اوپوزیسیون است. کدکنی و شاملو و غیرهدر اوپوزیسیون ضد انقلاب سفید طبقه حاکمه بوده اند. ی سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 69 تاريخ : دوشنبه 21 فروردين 1402 ساعت: 13:48

فرهاد مشرق‌زمینی(۱۳۳۸) ساکن آلمان میم حجریحکومت نکبت اجباریطی ۴۴ سال گذشته بلایی نبوده که بر سر مردم نیاورده باشد. بلاهایی ترسناک و خوف انگیز. از شیوه ی اعدام های ددمنشانه در بدو انقلاب، تا شکنجه های مخوف و کشتارهای بی حساب و کتاب، تا همین امروز که مثل ربات های بی احساس، می زنند و می کشند و چشم در می آورند.طی این ۴۴ سال ترس آمده و رفته و اثری جز افزایش نفرت نداشته است. ۱۴۰۱، بچه ها بدون ترس از آن چه طی ۴۴ سال بر سر مردم ایران آمده بود، به خیابان ها آمدند. آن ها را هم خواستند بترسانند، عده ای ترسیدند، این ترس آرام آرام خنثی می شود و جای خود را به نفرت شدیدتر، که منتهی به خشم شدیدتر می شود می دهد، و باز در سال ۱۴۰۲ شاهد به خیابان آمدن بچه هایی که ترس را پشت سر گذاشته اند خواهیم بود.اگر قتل های زنجیره ای بر مخالفان حکومت اثر داشت، نیازی به کشتن سبعانه ی کیومرث پور احمد نمی بود.حکومت نکبت اسلامی قطعا خواهد دید که کشتن پوراحمد نیز چند وقت بعد اثر ش را از دست خواهد داد و باز مخالفان حکومت با تمام قوا در مقابل او خواهند ایستاد.ف. م. سخن«ممکن است به عوارض بعدی این جنگ‌ها اشاره شود اما این عوارض، ابداً در حد مستقر ماندن ابدی حکومت‌ها و قدرت‌های وحشی و آدم‌خوار نبوده و نیست و دلیل این عوارض هم به خاطر دخالت آمریکا نیست، بلکه مشکل مردمی هستند که به فرهنگ حاکم خو گرفته‌اند و آزادی را مساوی با نفی فرهنگ عقب‌مانده و دین و مذهب شان می‌دانند. هم عراق و هم افغانستان می‌توانستند آلمان و ژاپن شوند اگر مردمی واقعاً «آزادی‌خواه» داشتند.رادیو زمانهف. م. سخن ما این تحلیل سوسیولوژیکی ف. م. سخن را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:۱حکومت نکبت اجباری منظور حریف از مفاهیم «حکومت» و «اجباری» چیست؟شاید در سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 21 فروردين 1402 ساعت: 13:48

پروفسور دکتر گونتر کروبربرگردانشین میم شینپسیکولوژیسم در تئوری شناخت۱· تئوری تداعی (اسوسیاسیون) مبتنی بر این نظر امپیریسم ایدئالیستی، در قرن نوزدهم به پیدایش پسیکولوژیسم در منطق و تنوری شناخت منجر شد که بنا بر آن درک روابط ژنتیکی میان احساس و مفهوم، دانش منتج از تجربه و تئوری وظیفه تئوری تداعی است و منطق یکی از رشته های آن محسوب می شود.۲· اما طرز تفکر مبتنی بر پسیکولوژیسم در زمینه رابطه تجربی و نظری بطلان خود را به زودی نشان داد، به ویژه وقتی که در مورد پیدایش مفاهیم و تئوری های ریاضی مورد استفاده قرار گرفت.۳· در مقابل تلاش های امپیریستی برای حل مسئله مربوط به رابطه تجربی و نظری، راسیونالیسم در قرن نوزدهم وارد صحنه شد و در ادامه فلسفه کانت ابراز نظر کرد:الف۱ویلیام وه ول (۱۷۹۴ ـ ۱۸۶۶) ریاضی دان، دانشمند، کشیش، فیلسوف، تئولوگ، دانشمورخ انگلیسیرئیس کالج ترینیتی کامبریجمؤلف آثار متعدد· ویلیام وه ول یکسونگری و بطلان نظریه استنتاجی را به درستی نشان داد.۲· او اگرچه استنتاج را به عنوان متد اصلی برای شناخت قوانین قبول می کرد، اما در عین حال تأکید بر آن داشت که پیش شرط شناخت قوانین، انجام انتزاعات علمی است که بر داده های تجربی سیستم نظری مبتنی اند. ۳· این انتزاعات علمی باید به مثابه ایده های غیرتجربی ذاتی فهم باشند و بر مواد تجربی اعمال شوند· (یعنی برای حلاجی آنها مورد استفاده قرار گیرند)۴· این نظریه نیز نتوانست به مسئله چگونگی گذار از تجربی به نظری راه حل قانع کننده ای ارائه دهد.· مراجعه کنید به انتزاع (تجرید) انتزاع(تجرید، ابستراکسیون)۱http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9221۲http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9226۳http://mimhadgarie.blogfa.com/po سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 21 فروردين 1402 ساعت: 13:48

میم حجریبهترین نعمت برای سرمایه داریکارگری استکه سیه روزی اش را حاصل تقدیر و مشیت الهی بداند.کارگری که کتاب نمی خواند،نماز می خواند.حریفآره.به همین دلیل بورژوازی که روزی دشمن مذهب بود، دیری است کهاز قضا از هراس با همین کارگرانبه مبلغ مذهب تبدیل شده است. دیالک تیک عجیبی در کار بوده است. بورژوازی برای نفی فئودالیسم تبر بر تبار مذهب فرود آورده است.بعداز ترس پرولتاریای انقلابیبا اشراف فئودال برده دار و و روحانی متحد شده است. با دشمن قدیمشدوست شده استتا بر ضد دشمن جدیدش متحدا بجنگد.دشمن دشمن من شده برایش، دوست من. اشراف فئودال و روحانیشمشیر دو لبه اند:همضد بورژوازی اندوهمضد پرولتاریا. نه شرقی و نه غربی اند.ضد کمونیستی و ضد امپریالیستی اند. بورژوازی واپسین و امپریالیستیبر بورژوازی انقلابی و ضد مذهبی آغازینپشت کرده استوبه آرمان های مبارک بورژوایی خیانت کرده است.امانماز کارگر با نماز تجار یکی نیست. ایندومحتوای متضاد دارند. کارگر تا زمانی که مارکسیسم را هضم و جذب نکرده، مذهبی می ماند. هضم و جذب مارکسیسم آسان نیست. مشقت می طلبد. درد هم همینجا ست. خیلی ها از فرط خریت خیال می کنند که هر کس نماز نخواندکمونیست می شود و شق القمر می کند.ولی نمی دانند که خر نمی تواند کمونیست شودحتی اگر شب و روز «خدا نیست» عرعر کند.پایان + نوشته شده در یکشنبه ششم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 3:22 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1402 ساعت: 21:21

‍ میم حجریاز كتاب «زمينه جامعه‌شناسي»مقدمه اولشناخت۱ پس كار انساني كه ماية شناخت است، وسيلة كسب حريت است. كار علمي انسان را بر جبر بيروني مسلط مي‌گرداند، و كار هنري اورا با ضرورت دروني دمساز و در نتيجه بر آن چيره مي‌كند.آریانپوردر این جمله،مفهوم فلسفی جبر (ضرورت) را به کار می برد، بدون اینکه تعریف علمی و استاندارد آن را بداندورابطه دیالک تیکی جبر با اختیار (ضرورت با آزادی) رابشناسد.آریانپورنیمه شاعر ـ نیمه متفکر است.نه شاعر کاملی است و نه متفکر کاملی.آریانپرجبررابه دو «طبقه» من در اوردی تقسیم بندی می کند:جبر برونی و جبر درونی.مفهوم فلسفی جبربدین طریقآش و لاش و لاشه می شود.جبر برونیبهموضوع علم مبدل می شودوجبر درونیبهموضوع هنر.فقط یک نیمه شاعر ـ نیمه متفکری می تواند به چنین تصور و تصویر نیمبندی دست یابد.جبر یک مفهوم است. مفهوم نتیجه تجرید هزاران چیز معین و مشخص و مادی است.جبر نتیجه تجرید همه قوانین و قانونمندی های عینی حاکم بر هر چیز درونی و برونی است.به همان سان که مفهوم علمی درخت، نتیجه تجرید سرو و صنوبر و غیره است.دم زدن از جبر درونی و برونیمثل دم زدن از درخت درونی و برونی است.علماز علوم طبیعی تا علوم تجربی و جامعتیاصلا نمی داند که جبر و اختیار چیستند.امتحانش آسان است.قحط دانشمند که نیست.حریفی از دکتر شیمی در دانشگاه پرسیده بود:مارکس را می شناسی؟گفته بود:منظورت مارکس روسی است و یا برادران مارکس؟دانشمند چه می داند که جبر چیستتاشق القمر کند و جبر برونی را موضوعیت بخشد.ادامه دارد. + نوشته شده در یکشنبه ششم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 3:43 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1402 ساعت: 21:21